رادیو تصمیم

۸- پایان فصل ‍۱

توی این بخش که مربوط می‌شه به اپیزود بیستم در فصل اول، در واقع آخرین بخش فصل اول هست. در مورد انتخاب بازی، برخی موضوعات مطرح شد که بیشتر روی تطابق با سن، بهداشت مناسب و اطمینان از این بود که مواظبت کنیم فرار نباشه! یعنی اگر فرار بود بفهمیم. چند تا مورد هست که...
اپیزود ۲۰ رادیوتصمیم - استرس اضطراب انتخاب بازی اعتیاد

توی این بخش که مربوط می‌شه به اپیزود بیستم در فصل اول، در واقع آخرین بخش فصل اول هست.

در مورد انتخاب بازی، برخی موضوعات مطرح شد که بیشتر روی تطابق با سن، بهداشت مناسب و اطمینان از این بود که مواظبت کنیم فرار نباشه! یعنی اگر فرار بود بفهمیم.
چند تا مورد هست که معمولا بچه‌ها به خاطرش سمت بازی (حتی مواد یا از این دست چیزها) کشیده می‌شن.
– استرس بالا توی زندگی و کار
– نداشتن پناهگاه
– نگرفتن توجه کافی، تامین نشدن امنیت روحی روانی
– نگرفتن احساس ارزشمندی، تشویق درست و از این دست موضوعات
– نداشتن سایر سرگرمی‌هایی که به سلامتی هم کمک می‌کنه.

شاید یک سوالی براتون پیش بیاد، آیا می‌شه برای رفع یک مشکل بازی تجویز کرد یا آیا می‌شه بازی (میزان یا انتخاب یک بازی خاص) رو نمایانگر یک رویداد دونست؟ 

اول پاسخ قسمت دو سوال رو می‌دم که ساده‌تره:
آیا می‌شه از روی انتخاب بازی، فهمید چه مشکلی وجود داره؟ 
یه جورایی بله، البته با این فرض که انتخابش از روی شبکه دوستان یا نزدیک‌ترین بازی در دسترس نباشه و اون شخص دسترسی خوبی به بازی‌ها داره و شبکه دوستان اهمیت کمی داره.
اینجور مواقع مهمه که چه نوع بازی می‌شه!
به طور مثال پسرها بیشتر بازی‌های رقابتی رو بازی می‌کنن (همونطور که نسبت دخترها رقابتی‌تر هستند). شکل زیر رو ببینید:

بازی چقدر مردانه و زنانه است؟

مشاهده می‌کنید که بازی‌هایی مثل هِیلو یا مادن، خیلی پسرونه شدن، یا حتی بازی‌های کال‌آو‌-دیوتی، گیرز آو وار این بازی‌ها نسبتا رقابتی‌تر هستند. یه جورایی هر چه توی نمودار به سمت بالا و به سمت چپ نمودار می‌رید، می‌بینید که بازی‌ها جهان باز شدن و کمتر رقابتی هستند!
البته نمودار فوق فقط یک نمونه بود که نشون می‌داد، شخصیت آدم‌ها توی انتخابشون اهمیت داره ولی در مورد میزان اهمیتش صحبت نکردیم.
این چیزی که می‌گم رو استدلال برداشت نکنید، صرفا یک ایده است، اگر کسی از جهان رقابتی به سمت جهان باز و کمتر رقابتی رفت، نشون می‌ده کمتر رقابتی هست و تحمل استرس کمتری هم داره.
حالا ممکنه براتون یک سوالی پیش بیاد: اگر بچه نشونه استرس در زندگی نشون نداد خوبه یا بده؟ 
اول از همه تفاوت استرس و اضطراب رو بدونیم
استرس معمولا اولی واکنش به محیطه و اضطراب درون ذهن شکل می‌گیره،
استرس مداوم باشد، احتمالا درد فیزیکی، افسردگی، اختلال خواب، انزوا، مشکلات گوارشی، تغییر رژیم غذا، بیماری‌های قلبی و تغییر وزن می‌آره، اضطراب هم تقریبا مثل استرس هست، و اگر شکل بگیره نگرانی، ترس و ناامنی در احساسات طرف دیده می‌شه.
اگر می‌خواید تشخیص بدید که یک حس استرس هست یا اضطراب، بهتره به منشا و مبدا اون حس و حتی ماندگاریش توجه کنید.
استرس یک مکانیسم دفاعی بدن هست برای روبرو شدن با شرایط پیش‌بینی نشده، رفتنش دیر  و زود داره اما قطعی از بین می‌ره؛ حالا اضطراب نسبتا پایدارتر و با تاخیر بیشتری می‌آد، یه جورایی فیزیک و روان طولانی‌مدت درگیر می‌کنه. اضطراب همراه با احساس درد، رنج و واکنش‌های فیزیکی- عصبیه و زمینه‌ساز ابتلا به یک سری بیماریاست.
یک موضوعی که می‌خوام به بهانه این موضوع بگم شاید برای خیلی‌ها جالب باشه، برای خیلی‌ها عجیب خواهد بود:
  • فرض کنید، آقایی پشت فرمون ماشین می‌شینه و از دویست تا سرعت رفتن استرس نمی‌گیره! الان کمی فکر کنید، این خوبه یا بده؟
  • فرض کنید، شخصی از خوردن زیاد غذا اذیت نمی‌شه، این قدرت حساب می‌شه یا ضعف؟
  • فرض کنید یک شخصی احساس درد نکنه، الان این خوبه یا بد؟
  • فرض کنید کسی به خوردن مشروبات، سیگار، یا مواد مخدر حساسیت زیادی نشون نده و حتی بگه اذیت نشدم، خیلی هم قویم، این خوبه یا بده؟
خب ببینیم برای این آدم‌ها چه اتفاقی می‌افته؟
  • تصادف و مرگ نزدیکان
  • چاقی مفرط: حتی جالبه اکثر آدم‌هایی که می‌بینید از یک حدی بیشتر چاق هستند یک روزی ورزشکار بودن، حتی من مستندهای زیادی دیدم که در مورد اثر ورزش درچاقی می‌گن، دقت کنید در چاقی نه سلامتی
  • دست طرف زیر چاقو ببره، روی اجاق گاز بمونه، آتش شروع به سوختنش کنه و ….
  • شروع به مصرف بیشتر و بیشتر کنه و بدن شروع به آسیب دیدن می‌کنه، اما شما احساس نمی‌کنید
یعنی بهتره به مشکلاتی که بدنتون برای شما ایجاد می‌کنه به عنوان یک نعمت نگاه کنید!
استرس رو باید یک چیز مفید بدونیم و ازش نترسیم! اما از زیاد موندن درش حذر کنیم. چون آسیب‌هاش زیاده. این حذر کردن، ممکنه با آگاهی و تمرین‌های فیزیکی از بین بره، ممکنه با فاصله گرفتن. یک مثالی محمدرضا شعبانعلی توی دوره رقابت داشت که خیلی دوستش داشتم: می‌گفت رقابت زیاد مثل سر رو زیر آب بردن هست، نمی‌شه کل روز رو سر در آب بود!
اما در مورد اضطراب راه‌ها زیاده که خیلی نمی‌شه اینجا بازش کرد.
حالا به بخش اول سوال می‌پردازیم: آیا می‌شه برای رفع یک مشکل بازی تجویز کرد.
پاسخ کوتاه نه هست! یعنی این ایده رو شنیدید که یه پدری می‌خواست به بچه شناکردن یاد بده، پرتش کرد توی استخر! نمی‌گم این کار جواب نمی‌ده، اما معمولا آسیب به همراهش هست! این روش یاددهی، یک روش احمقانه است برای آدم‌هایی که حال و حوصله یا وقت ندارن، اما ادعای تربیت درست دارن. که متاسفانه این آدم‌ها خیلی اوقات الگوی جامعه هستند.
معمولا پس از شناخت، بهتره مسیرها رو همراه با بچه بود و اصل مشکل رو به طریقی حل کرد. بازی می‌تونه یک ابزار کمکی باشه، اما به عنوان تجویز بعید می‌دونم درست کار کنه. این موضوع برای هر چیز دیگه‌ای که به صورت خودتجویزی مطرح بشه هم برقراره.

در مورد فصل بعد:

دو سه تا نکته رو بگم،

– فصل بعد در مورد دو تا انتخاب مهم زندگیه، انتخاب شغل و رشته. دلیل همزمانی اینه که خیلی نمیشه از هم تفکیکشون کرد، چرا که یکی هستند! حالا زمان و فرمشون فرق می‌کنه.

توجه کنید معمولا کسی برای علم درس نمی‌خونه، یا بهتر بگم، مدرسه و دانشگاه نمی‌ره، بخوام دقیق‌تر بگم، کسی که صرفا برای علم درس می‌خونه خیلی موضوعیت انتخاب رشته و شغل نداره.
– فصل بعد رو سعی می‌کنیم اپیزودهای کوتاه‌تری داشته باشیم. البته موضوعات بسیار زیاده و برای همین احتمالا تعداد قسمت‌های بسیار زیادی خواهیم داشت. در آینده‌ای خیلی نزدیک، پستی رو همینجا و توی بلاگم قرار می‌دم که ساختار اولیه فصل دوم خواهد بود. ببینید و اگر براتون جذاب بود، دیدید موضوعی کمه، یا حوزه‌ای اهمیت بیشتری داره کامنت بگذارید.

اپیزود ۲۰

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *