رادیو تصمیم

2- چرا و چگونه معتاد می‌شیم؟

قبل از این که جلو بریم، بهتون بگم که ما ذهن به شدت معتاد شونده‌ای داریم! به خیلی چیزها توی زندگی معتاد می‌شیم! (نه فقط از نظر تشبیه و استعاره بلکه حتی به لحاظ عملکرد مغزی) یعنی ما خیلی‌هامون به چای، قهوه، خانواده، کار، بازی، بطالت و چیزهای دیگه معتادیم! ریچارد رور (Richard Rohr) نویسنده...

قبل از این که جلو بریم، بهتون بگم که ما ذهن به شدت معتاد شونده‌ای داریم! به خیلی چیزها توی زندگی معتاد می‌شیم! (نه فقط از نظر تشبیه و استعاره بلکه حتی به لحاظ عملکرد مغزی) یعنی ما خیلی‌هامون به چای، قهوه، خانواده، کار، بازی، بطالت و چیزهای دیگه معتادیم!

ریچارد رور (Richard Rohr) نویسنده فرانسوی این موضوع رو قشنگ بیان می‌کنه:

کل دنیا به افکار بد، اعتیاد دارن. اعتیاد به مواد مانند الکل و مواد مخدر، شکل قابل مشاهده اعتیاد هستند، اما در واقع ما به روش و رفتارهای خودمون در انجام هر کاری معتاد می‌شیم، به خصوص به نحوه تفکر و روشی که حقایق رو در ذهنمون پردازش می‌کنیم.

البته توجه کنید که احتمال و شدت اعتیاد برای موضوعات مختلف متفاوته، هر چه اون موضوع برای جستم و ذهن جذاب‌تر به نظر بیاد (در کوتاه‌مدت) احتمال اعتیاد بهش بیشتره، اگر قسمت قبلی رو خونده باشید متوجه می‌شید که چقدر این موضوع برای بازی می‌تونه مورد توجه باشه، چرا که خیلی از نیازها رو پاسخ می‌ده به طوری که جایگزین ساده‌ای معمولا توی زندگی عادی وجود نداره براش.

Dr. Thomas Finucane موضوع جالبی رو مطرح می‌کنه:

“We are cacti in a rainforest, built for scarcity – drowning in abundance.“

ما کاکتوس‌هایی هستیم در جنگل بارانی، که برای کمبود ساخته شدیم، اما غرق در فراوانی شدیم

که البته ایشون موضوع رو برای چاقی گفته، یعنی انسان نباید انقدر غذای پر کالری در دسترس می‌داشته! نباید انقدر فست‌فود و … که هزاران کالری رو بدون تلاش فیزیکی بهت می رسونده! اما الان مثل کاکتوس در جنگل بارانی هزاران کالری در روز توی معده ما می‌باره.

همین برای سایر لذت‌ها هم مطرحه، لزومی نداره که ما انقدر راحت و اینقدر زیاد سرگرمی داشته باشیم. همین می‌شه که اعتیادهای زیادی شکل می‌گیرن.

۱- اعتیاد چیست؟

تعاریف زیادی از اعتیاد وجود داره، وست و براون Robert West and Jamie Brown

تو کتابشون «نظریه اعتیاد» یک فصل در مورد این بحث می‌کنن (منبع بخش زیادی از محتوای این بخش هست)، اما اگر بخوام یک تعریف ساده از اعتیاد رو بگم می‌شه تعریف زیر (از ویکیپدیا):

حالتی است که در آن شخص به علت روانی یا مصرف مواد شیمیایی، به طور طبیعی دچار ضعف اراده در کنترل تکرار اعمال خود می‌شود. هرچند ضعف اراده، خود بیماری نیست ولی به علت عوارضی که بر دستگاه عصبی مرکزی شخص ایجاد شده به عنوان بیماری فرض می‌شود و این بیماری با ایجاد اختلال در کنترل بر سیستم رفتار، باعث تکرار آن رفتار می‌گردد.

البته توی همون کتاب،‌ تعاریف مختلفی وجود داره که بعضی رو فقط محدود به مواد کردن، بعضی از جنس شرایط تعریفش کردن، بعضی از جنس بیماری ذهنی و بعضی هم از جنس مسائل بیوشیمیایی مغز توصیفش کردن، جنبه‌های تکاملی تعریف هم وجود داره. اما نمی‌خوایم خیلی عمیق بشیم. البته تعریف مطلوب کتاب، تمرکز بر رفتارهایی هست که ممکنه باعث آسیب ناخواسته بشه (مثلا اعتیاد به چیزهای خوب نداریم با این تعریف).

اعتیاد حتی از نوع اعتیاد به موادش دو نوع هست.

۱- اعتیاد جسمانی/فیزیکی: بدن نسبت به ورود مواد مشخص به بدن، پاسخ فیزیولوژیک می‌ده، بدن شروع به کاهش تعداد گیرنده عصبی و انتقال‌دهنده عصبی می‌کنه و هر روز شما باید میزان بیشتری رو از اون مواد وارد کنید تا همون نیاز برآورده بشه. در واقع سلولهای بدن به حضور اون ماده شیمیایی عادت می‌کنن و بدن دچار فعل و انفعال‌های غیر طبیعی می‌شه. مواد مخدر قوی خاصیتشون اینه که بدن رو به صورت جسمی به شدت وابسته می‌کنن، بعد از مدتی، دیگه بدن فرد دچار انواع مشکلات می‌شه. مثلا اعتیاد جسمی به سیگار، اینه که شما به نیکوتین یا سایر موادش معتاد می‌شید، و اگر به بدنتون نیکوتین نرسه، اذیت می‌شید.

توی اعتیاد جسمانی، با ترک استفاده، بدن دچار اختلال‌های فیزیکی می‌شه! حالت تهوع، اسهال، بدن درد، لرز، هذیان، خارش پوست! بی‌حوصلگی شدید، اضطراب، درد عضلانی و از این دست مسائل می‌شه.

۲- اعتیاد روانی: که ناشی از احساسات و سرخوشی ناشی از ورود مواد/دارو یا یک رفتار مشخص هست. این موضوع رو می‌شه از دید بیوشیمیایی هم بررسی کرد البته. بگذارید با یک مثال توضیح بدم.
فرض کنید، شما گوشه خونه نشستید و ناگهان دلتون می‌خواد  غذا بخورید، چه اتفاقی می‌افته که شما این همه زحمت بکشید، فعالیت کنید، انرژی صرف کنید و در یخچال رو باز کنید،‌در نهایت غذا رو بردارید و بخورید؟ این کار در واقع با ترشح ماده‌ای به نام دوپامین شکل می‌گیره که براتون لذت خوردن رو پیش از رسیدن بهش ایجاد می‌کنه و بهتون این انگیزه رو می‌ده که بلند شید و برید اون کار رو انجام بدید (جزئیات رو بعدا می‌گم).

داستان کوتاه موش زنده ربات شده!

دو تا دانشمند حدود ۷۰ سال پیش (+ Olds & Milner, 1954) یک آزمایش جالب انجام دادن!

رادیو تصمیم، میثم مدنی، هزم مزلو خودشکوفایی، روند، دوپامین، اعتیاد به بازی

با تغییر ترشح دوپامین از طریق یک سری تغییرات در مغز موش‌ها، نشون دادن که این ماده چطور انگیزه ما رو شکل می‌ده!

ابتدا یک کاری کردن که دوپامین بیشتری ترشح بشه، با این کار اون موش بیش از دو هزار بار اون دستگیره رو فشار بده، حتی از خواب و خوراک هم افتاده بود! (بازی کردن، کار کردن یا اشتغال به کاری که خیلی درگیرمون کرده رو به خاطر بیارید).

یک بار دیگه هم برعکس این کار رو انجام دادن، یک کاری کردن که ترشح دوپامین کم بشه، و غذا رو با کمی فاصله از اون موش قرار دادن. حتی در زمان گرسنگی بسیار هم حاضر نمی‌شد بره و غذا رو برداره بخوره‌! اما اگر غذا رو به دهن اون موش نزدیک می‌کردن، می‌جوید! در واقع دوپامین فقط در سطح جویدن انگیزه ایجاد می‌کرد و نه در حد حرکت کردن!‌ (دوباره بچه‌هایی رو به خاطر بیارید که به خاطر بازی یا کاری که دوست دارن حاضر نیستند بیان سر سفره، مهمونی یا درس).

مشکل اینه که بدن انسان، به سطح دوپامین عادت می‌کنه!‌ مثلا اگر نرمال بدن ۱۰ باشه و شما با رسیدن دوپامین به ۱۰ کاملا مشتاق به انجام دادن کاری بشید، و کار دیگه‌ای ۱۰۰ واحد دوپامین در مغزتون تزریق کنه، اون موقع نرمال بدن میره بالا (این کار با از بین رفتن گیرنده‌های دوپامین انجام می‌شه) و دیگه شما برای ایجاد انگیزه اجرای یک کار حداقل ۵۰ تا دوپامین می‌خواید! این باعث می‌شه هیچ چیزی دیگه برای شما جذابیت نداشته باشه! یعنی اگر دقت کنید بچه‌هایی که اعتیاد به گوشی/بازی پیدا می‌کنن، حتی حس و حال غذا خوردن، مهمونی رفتن هم ندارن.

حتی اگر فرزندتون گرسنش باشه، دوپامینی که قراره برای ایجاد انگیزه خوردن تزریق بشه ده واحده، و دوپامین اون بازی کامپیوتری که مشغول انجامش هست، صد واحده! اون موقع باعث می‌شه، بچه حتی حاضره گرسنگی بکشه،‌ اما نیاد غذا بخوره! برای درک وضعیت، داستان موش کوچولوی قصه رو به خاطر بیارید.

نکته جالب و به نوعی خطرناک ماجرا اینه که شدت اعتیاد روانی بسیار بیشتر از فیزیکی هست! بسیاری از اعتیادها رو به صورت فیزیکی می‌شه توی کوتاه مدت از بین برد (حتی بعضی مواد مخدر مانند ماریجوانا از این جنبه بخش اعتیاد فیزیکی خیلی ضعیفی دارن)، اما بخش روانی ماجرا تا سال‌ها یا ابد باقی می‌مونه و شما به لحاظ ذهنی باز هم تمایل به انجام اون کار رو خواهید داشت!

اگر بخوام کمی غیرعلمی حرف بزنم: تمامی مواد مخدر اعتیاد روانی دارن و بعضی‌ها اعتیاد جسمانی دارن. جنبه خطرناک‌تر ماجرا هم بخش روانی ماجراست.

۲- بیوشیمایی مغز!

یک نکته بسیار مهم رو همین اول بگم، خیلی از مواردی که در مورد بیوشیمیایی مغز می‌گیم، ساده‌شده و برای درک بهتر هست و به این سادگی‌ها هم نیست همه چیز. پیچیدگی‌ها و در هم‌تنیدگی‌های زیادی هستند که ممکنه خیلی اوقات کل معادله رو به هم بزنن.

فرض کنید یک ربات می‌سازید که براتون زنده موندش (خودش یا نسخه‌های به‌روزترش) برای میلیون‌ها سال اهمیت داشته باشه. چکار می‌کنید؟ احتمالا با توجه به این که می‌دونید هیچ ماده‌ای تا ابد پایدار نیست، یک فرایند ایجاد می‌کنید که اون ربات بتونه خودش رو بازسازی کنه، یا نسخه‌های جدیدی از خودش ایجاد کنه. کار بعدی که باید می‌کردید این بود که دستوراتی رو در اون بگنجونید که برای تولید و بازسازی خودش، و محافظت از خودش تلاش کنه و به سادگی به خاطر اتفاقاتی که اهمیت بالایی ندارن، خودش رو نابود نکنه. در نهایت هم کاری می‌کردی با انواع محیط‌هایی که در پیش هست سازگار بشه.

منتها شما می‌تونید این رو مستقیما همون ابتدا کد نویسی کنید (که ریسک عدم سازگاری و عدم کمال داره) یا از سیستمتون میلیونها نوع تولید کنید، اونی که بیشتر زنده می‌مونه به احتمال زیاد همون نسخه قویه که باید ادامه پیدا کنه. وگرنه چطور می‌تونه در کنار این همه خطر زنده بمونه؟

پس فهمیدیم که اگر ما خدا بودیم بدن رو اینجوری خلق می‌کردیم. منتها، چون سیستم بدن انسان، توانایی برنامه‌ریزی بر اساس کد رو نداره، یک نوع کدنویسی خیلی پیشرفته (یا شاید خیلی ابتدایی) درش استفاده شده که از طریق یک نظام شیمیایی هست. یعنی برنامه‌ریزی مغز ما به گونه‌ای انجام شده که برای بقا، سالم موندن و تولید مثل تلاش کنه. برای همین به کارهای خوب در این حوزه پاداش می‌ده! و برای کارهای که به این حوزه ها آسیب بزنه  جریمه‌مون می کنه! جالب شد نه؟ یعنی مثل یک دانش‌آموز توی مدرسه برای کارهای خوب پاداش می‌گیره و برای کارهای بد جریمه می‌شه. حالا می‌خوام این روش رو توضیح بدم چجوری اتفاق می‌افته.

اگر اتفاق‌خوب باشه (در راستای یادگیری، تطابق، بقا و تولید مثل بودن) احساس خوب در شما شکل می‌گیره، اگر بد باشه، احساس بد در شما شکل می‌گیره! عملکرد بیوشیمیایی مغز این کار رو می‌کنه!

مثلا برای این که در کنار دیگران باشید، و امکان ارتباط با جنس مخالف رو داشته باشید و بوی بد، رفتارهای بد، کم شدن منابع رو تحمل کنید اکسی‌توسین ترشح می‌کنه! این اکسی‌توسین احساس خوب در کنار دیگران بودن و امنیت رو ایجادمی‌کنه. برای این که برای به دست آوردن غذا، سرپناه و ارتباط جنسی تلاش بشه و زحماتش به جون خریده بشه، یک هورمون لذت بخش دوپامین ترشح می‌شه، برای این که بتونید درد ناشی از بقا (مثل فرار کردن از بیماری، جانوران درنده) رو تحمل کنید، اِندورفین‌ (توجه کنید گاهی آندروفین هم گفته می‌شه به اشتباه) ترشح می‌کنه و برای این که کمکتون کنه دستاوردهاتون رو بزرگ کنید، از مورد تقدیر واقع شدن لذت ببرید و به دیگران هم این وسط کمک کنید تا زنده بمونن یا رشد کنن، سروتونین ترشح می‌کنه. حالا اگر عامل خطری در اطرافتون ایجاد بشه، شروع می‌کنه کورتیزول ترشح کردن (احساس بدیه که اجازه نمی‌ده به چریدن و خوردن ادامه بدید و مجبورتون می‌کنه برای بقا فرار کنید یا مبارزه کنید) و برای هشیاری و متمرکز کردنتون آدرنالین ترشح می‌کنه!

دیدید چقدر ساده برنامه‌ریزی شدیم؟ شاید کمی استثنا، تغییرات و جزئیات وجود داشته باشه، اما برنامه‌ریزی بدن همینه.

زیاد نگران پیچیدگی ادامه متن این بخش نباشید اگر اذیت شدید برید بخش بعدی.  فقط در دو/سه بخش استفاده می‌شه، البته اگر مروری داشته باشید بر اون و درک خوبی داشته باشید، خیلی از رفتارهایی که در روز می‌کنید یا دیگران انجام می‌دن یا حتی خیلی از رفتارهای حیوانات براتون ساده‌تر می‌شه. مثلا با دوپامین که یکی از مهمترین مواد شیمایی هست، آشنا شدید که چه ساده و جالب می‌تونه رفتار ما رو تحت تاثیر قرار بده، حالا ما از این مواد هفت تا داریم. (دو تا پست بلاگ خیلی خوب وجود داشت (لينك 1 و  لينك 2) که ازش استفاده کردم تو نوشتن این بخش)

لزوم نداره حتی اسم شیمایی اون‌ها رو بلد باشید، کافیه از جدولی که پایین این بخش هست فقط بدونید یک ماده داریم برای ایجاد هوشیاری، یکی داریم برای کاهش درد و … اینجا به طور خلاصه این مواد رو تشریح می‌کنم که تا آخر عمر احتمالا به دردتون می‌خوره.

الف- دوپامین

زمانی که یک هدف جدید رو به ثمر می‌رسونید، چیزی که دنبالش بودید رو پیدا می‌کنید، بدن و ذهن رو به سقف تواناییش نزدیک می‌کنید (خودتون رو در چالش می‌اندازید)، یک انتقال دهنده عصبی ترشح می‌شه که بهش دوپامین میگن. دوپامین چندین جا کاربرد داره، یکیش برای این کاره، ولی مثلا هماهنگی و ثبات حرکتی در ماهیچه‌ها هم کار دوپامینه. جالبه بدونید عمده اعتیادها، بی‌انگیزگی‌ها و بی‌حوصلگی‌ها از تغییرات ناجور این ماده ایجاد می‌شه.  در کل موارد زیر باعث ترشح دوپامین می‌شه و در نهایت حس لذت در شما ایجاد می‌شه.

  1. ایجاد یک مهارت یا توانایی جدید، به دست آوردن چیزها (خرید یا به دست آوردن با تلاش)
  2. اتمام مراحل مشخص و مسابقات
  3. اکتشاف ناحیه‌ها یا چیزهای جدید
  4. برنده شدن در مسابقه
  5. ابهام و سورپرایزی که احتمال بردن درش وجود داشته باشه (مثل باز کردن جعبه جایزه، قمار)
  6. جمع‌آوری (از صد آفرین بگیر، تمبر بگیر یا حتی کتاب)
  7. جستجو و تلاش بیشتر برای کشف چیزهای بزرگتر

ب- اُکسی‌توسین

یک گله اسب وحشی رو در نظر بگیرید. چه چیزی این‌ها رو کنار هم نگه می‌داره؟ توجه کنید که کنار هم بودن این گله، باعث می‌شه اون‌ها بوی گند اطرافیانشون رو بشنون، علف‌های لگدمال شده رو بخورن، مجبور باشن به قواعدی تن بدن که با آزادی و وحشی بودن اون‌ها در تناقضه! یا چرا باید یک مادر این همه فشار و سختی بارداری و تولد رو به عهده بگیره؟ باید محرکی بسیار قوی باشه تا جای این‌ها رو بگیره. دقت کردید دو تا موضوع محافظت شد، یک امنیت جانی و دوم تولید مثل. اکسی‌توسین باعث ایجاد انگیزه برای یافتن دوستان جدید، حضور در جمع، گله یا اجتماع می‌شه. در ترشح این هورمون احساس رضایت بهتون دست می‌ده، مثل وقتی که در آغوش مادر یا کسانی که دوستشون دارید، پدر/خانه جایی که احساس امنیت می‌کنید براش شما ایجاد می‌شه و کمک می‌کنه بدخلقی‌ها و محدودیت‌های زندگی اجتماعی رو بپذیرید. شاید خیلی از نوجوانان بارها از خودشون بپرسن چرا من با وجود این همه محدودیت و اذیت و آزار تو خونه، باز حاضرم پیش خانواده زندگی کنم و جدا زندگی نکنم؟

این ماده باعث موارد زیر می‌شه.

  1. ایجاد حس اعتماد اجتماعی (حمایت شدن)
  2. ارتباطات اجتماعی
  3. احساس کنید با دیگران هم‌سطح هستید و هم رده هستید

ج- سروتونین

شاید اگر بهتون بگم کاهش سروتونین باعث افسردگی یا عصبانی بودن مضمن می‌شه، راحت‌تر بتونم ادامه بدم. ترشح سروتونین باعث ایجاد شادی می‌شه. البته لازمه بگم که خیلی کارهای زیادی رو انجام می‌ده، تاثیرش در رشد اندام‌ها و استخوان بگیر، تا رشد سیستم گردش خون و از هضم غذا بگیر تا تغییرات در متابولیسم.

هر وقت به خاطر چیزی که به دستش آوردید، پیروزی که به دست آوردید، احترامی که احتمالا به دست می‌آرید (حتی ممکنه توجه منفی جذب کنید) احساس خوبی بهتون دست داد، بدونید کار سروتونین هست.

سعی کردم تو شکل زیر توضیح بدم این‌ها رو در کنار هم

آدرنالین، سروتونین، دوپامین، اعتیاد،‌رادیو تصمیم

د- اِندورفین‌

 که به نوعی مسکن‌های داخلی بدن هستند. داروی مرفین و دیگر مشتقات تریاک اینجا رو تحریک می‌کنن، این ماده یا از بیرون می‌آد (مثلا بعد از عمل برای کاهش درد، یا با مصرف موادی مثل مورفین) یا از درون ترشح می‌شه و باعث کاهش درد و ایجاد لذت می‌شه. دلیل تکاملیش اینه که فرض کنید، در اون قدیما، یک خرس به انسان اولیه حمله می‌کرد، یا در اضطرار شدید قرار می‌گرفت (مثلا تو برف، بیابون یا فضایی که ممکن بود بقای شما رو به خطر بندازه)، ماهیچه‌ها بعد از مدتی فعالیت دچار درد شدید می‌شدن، حالا اگر بدن از کار بیفته به خاطر درد، اون فرد خورده می‌شه. پس اندورفین ترشح می‌شه و درد رو کاهش می‌ده، یک حس خیلی خوب هم ایجاد می‌کنه (رها شدگی و …). این ماده تاثیر زیادی در کاهش اضطراب داره.

توی جدول زیر، یک خلاصه‌ای از همه مواد رو می‌بینید

هدف زیستی نحوه اثر
دوپامین ایجاد انگیزه برای جستجو و حرکت، تحمل ابهام، ایجاد کنجکاوی و یافتن چیزها، مسیرها و جاهای جدید ایجاد شادی
اکسی‌توسین ایجاد انگیزه برای یافتن ارتباطات دوستان جدید، یافتن امنیت و گونه‌های هم‌نوع امنیت، عشق و علاقه
سروتونین گرفتن احترام و توجه از دیگران (افزایش احتمال جفت‌گیری در دنیای وحشی) شادی از طریق اثر مستقیم در دوپامین و پایدار کردن احساسات
اندورفین کمک در فراموشی درد فیزیکی و خستگی در زندگی پر خطر حس رضایت (ارضا شدگی)
کورتیزول پاسخ جنگ یا فرار (واکنش های سریع داخل بدن که باعث بسیج منابع بدن برای مقابله با شرایط تهدید می‌شود، مثلا ضربان قلب بالا می‌رود ) ، پاسخ انفعالی به تهدید پیش رو هوشیاری (به معنی مراقب بودن با حساسیت بالا)
آدرنالین (نورآدرنالین) اجازه برای فرار از موقعیت‌های خطرناک، تمرکز وو توجه، ایجاد انرژی مضاعف هوشیاری بسیار بالا، پاسخدهی
نوروپینرفرین ایجاد حالت واکنشی/پاسخگویی بالا، بیدار و هوشیار نگه داشتن هوشیاری

نکته خیلی مهم: توی متن، که داشتم توضیح می‌دادم، میزان ساده‌سازی زیادی شکل گرفت، اینجا در انتها به عنوان ضمیمه چند تا نکته بگم. اول به این شکل توجه کنید (در فصل آخر هم توضیح مفصل‌تری می‌دم)

می‌گه اگر پایه دوپامین بدن ۱۰۰ باشه، غذا ۱۵۰ واحد دوپامین ترشح می‌کنه، بازی کامپیوتری ۱۷۵، سکس ۲۰۰، کوکائین ۴۵۰ و موادی مثل آمفتامین بیش از ۱۰۰۰ واحد. برای همین خیلی‌ها می‌گن بازی کامپیوتری اعتیاد نمی‌آره، از طرفی سازمان بهداشت جهانی WHO رسما، اعتیاد به بازی رو به عنوان یک اختلال در سلامت روان در نظر گرفته.

یکجا هم من در متن گفتم که بازی کامپیوتری صدها برابر دوپامین ترشح می‌کنه! در صورتی که داده‌ها می‌گن فقط 16 درصد  اختلاف دارن! عجیبه نه؟

نکته اینجاست که شما چقدر می‌تونید غذا بخورید؟ چقدر می‌تونید سکس داشته باشید؟ چقدر می‌تونید کوکائین مصرف کنید؟ حالا سوال اینه چقدر می‌تونید بازی کنید! ممکنه چیزی به ذهن شما بیاد در مورد غذا یا سکس، اما اون‌ها پورن غذایی یا پورن سکس هست! در واقع ما اعتیاد به پورن هم داریم، چیزی که می‌شه بارها و بارها تکرارش کرد! پس اعتیادش به خاطر تکرار بالاش و هیجان آوری پشت سر هم، می‌تونه ده‌ها برابر حالت عادیش مشکل ایجاد کنه.

در واقع اعتیاد به انواع پورن (غذا یا سکس)  هم داستان کاملا مشابهی با جریانی که در بازی تعریف کردم دارن.

۳- اعتیاد چگونه شکل می‌گیره؟

در بخش قبل کمی به نحوه شکل‌گیری اعتیاد (به لحاظ جسمانی و روانی) اشاره کردیم، در واقع بدن وقتی با مواد مخدر ارتباط پیدا می کنه، از یک طرف به صورت جسمانی معتاد می‌شه و از طرف دیگه به صورت روانی. حالت جسمانی اعتیاد از طریق ایجاد تداخل‌ها و مشکلات شیمیایی بدن در زمان عدم حضور اون ماده شکل می‌گیره و حالت روانی اعتیاد هم از طریق به هم زدن سطح نرمال دوپامین و سایر بخش‌های ذهنی مربوط به ایجاد انگیزه کارش رو انجام می‌ده.

اغلب اوقات، اعتیاد از تکرار دوره‌های مشخصی شکل می‌گیره که در زیر توضیح دادمشون.

۱- ابتدا یک فعالیت، رفتار یا مصرف مواد شکل می‌گیره که می‌تونه منجر به سرخوشی بشه

با این کار، در بخش جسمی، سلول‌های بدن به اون ماده عادت می‌کنن و در بخش روانی ماجرا لذت انجام اون کار به شدت در ذهن شخص شکل می‌گیره. مثلا شخص می‌ره شروع به بازی می‌کنه، بخش جسمانی نداره آنچنان، اما بخش روانی ماجرا، اینه که در انجام بازی:

  • الف- لذت غرق شدن رو تجربه می‌کنه،
  • ب- لذت بردهای کوچکی که بهش داده می‌شه، لذت کنترل و شفافیت رو درک می‌کنه
  • پ- لذت تجربه چیزهای جدیدی که در اون کار وجود داره،
  • ت- لذت پاسخ‌های سریعی که داده می‌شه رو به همراه لذت رشدی که در انجام بازی وجود داره

همه این‌ها رو احساس می‌کنه.  ذهن یک تجربه بهش دست می‌ده و می‌فهمه که اگر بازی کنه، پای احساسات و پاداش‌های خوبی در میونه! دوپامین ترشح می‌شه تا بدن یادش بمونه اینجا پر از پاداش هست. (صرفا به عنوان یک مقایسه فرض کنید  فرزندتون رو می‌خواید به درس خوندن ترغیب کنید! دوپامینی که از این طریق ترشح می‌شه توان رقابت با اون بازی رو نداره، جالبه که این دوپامین حتی از دوپامین خوردن غذا هم به شدت بیشتره و شخص حاضره گرسنه بمونه برای مدت‌ها)

۲- تجربه سرخوشی موقت:

این سرخوشی، ناشی از انجام اون کار هست، شما حس خوب بهتون دست می‌ده (خیلی اوقات با ترشح سروتونین، اکسی‌توسین و اندورفین  همراه خواهد بود). این بخش اگر نباشه، می‌تونه باعث بشه اعتیاد روانی کمتر شکل بگیره! در واقع رفتار قسمت ۱ باعث احساس سرخوشی می‌شه. این موضوع در ذهن به یاد می‌مونه و نظام پاداش مغز دیگه از یک سرخوشی جالب خبر داره.

۳- احساس پشیمانی:

آروم آروم بدن به ترشح این مواد عادت می‌کنه (یک فرایند جالب داره) و باعث می‌شه دیگه اگر کاری باعث می‌شده کمی دوپامین ترشح بشه، اونقدر ترشح نشه، یا اونقدر تاثیر گذار نباشه همون مقدار دوپامین (دو عامل کنترل، میزان ترشح و میزان اثر به ازای یک مقدار ترشح). در واقع بدن وارد دوره نرمال جدیدش می‌شه. دیگه نمی‌تونید بدنتون رو با اون همه احساس خوب فریب بدید. آروم آروم می‌آد سراغتون که این چه کاری بود با زندگی خودم کردم، یا چرا دیگه خیلی چیزها شبیه قبل نیست؟ چرا من لذت نمی‌برم از اتفاقات اطرافم؟ یک نگاه به شکل پایین بندازید، در واقع کاری که یک چیز اعتیاد آور انجام می‌ده اینه که شکل اثر دوپامین رو تغییر می‌ده. اگر قبلا بعد از انجام یک کار نشاط‌ آور (مثل ورزش) می‌تونستید برگردید کارهای دیگرتون رو انجام بدید، الان بعد از مصرف کوکائین، دیدن اینستاگرام یا انجام بازی کامپیوتری، سقوط می‌کنید اون پایین و حالتون نرمال نیست، مرتب باید این چرخه رو تکرار کنید.

سطح دوپامین در اعتیاد
سطح دوپامین در اعتیاد http://www.mypasskit.com/blog/2020/5/26/a-reflection-on-adhd-and-video-game-addiction-risk

دوباره با خودتون می‌گید حالم خوب نیست، کارهای عادی هم نرمالتون نمی‌کنه. پس بدن چی پیشنهاد می‌ده، دوباره اون نمودار سمت راستی رو تکرار کن، یعنی چیزی بزن، تا نرمال شی! اما مشکل چیه؟

یک نگاه به شکل بالا بندازید، شما دوباره برای بدهیتون پول قرض گرفتید! اما باید با سود چندبرابری پسش بدید! یعنی حتی الان اوضاعتون از دفعه قبل هم بدتر شد! کل مشکل اعتیاد همینه! یعنی مثل پول نزول کردن می‌مونه! مثل این می‌مونه که با قرض بدهی بدید! مثل این می‌مونه که با سیگار کشیدن، غم سیگار کشیدن، با الکل نوشیدن، درد الکل نوشیدن رو فراموش کنید.

۴- تحریک روانی:

حالا دیگه بدنتون در حال روانی مناسبی قرار نداره و دوباره تحریکتون می‌کنه که من به یه چیزی نیاز دارم که حالم خوب بشه! نرمال نیستم.

۵- هوس مواد یا اون کار اعتیاد آور:

بعد از تحریک به این فکر می‌رسه که نزدیک‌ترین چیزی که می‌تونه حالم رو خوب کنه اونه. به اون چیز نیاز دارم، بهم بده تا حالم خوب بشه! هوس شدید برای مصرف ایجاد می‌شه.

۶- مصرف مجدد:

دیگه بدن تسلیم می‌شه و با هر هزینه‌ای که شده (دروغ، دزدی، زدن از کار و خانواده، فریب دیگران و…) دوباره می‌ره مصرف می‌کنه. چرخه دوباره تکرار می‌شه، اما همونجور که توی شکل بالا دیدید، شاید چرخه به لحاظ عملکردی تکراری باشه، اما هر بار بدن داره به لحاظ شیمیایی اوضاعش بدتر و بدتر می‌شه.

یک نگاه تصویری اگر به این چرخه بندازیم می‌شه شکل زیر

چرخه اعتیاد، اعتیاد به بازی، دوپامین، کرختی، رادیوتصمیم

۴- اعتیاد به بازی چجوریه؟ تا چه حد ممکنه پیش بره؟

همونجوری که گفتم، این اعتیاد ممکنه تا جاهای بسیار بدی پیش بره! چرا؟ مغز چه جوری برنامه‌ریزی می‌شه تا پیشرانه‌ای رو برای اخلاق‌مدار بودن، پر تلاش بودن، درس خوندن در جهت رسیدن به موفقیت ایجاد کنه؟ چه اتفاقی می‌افته تو مغز که حاضریم انقدر برای کسب موفقیت صبر کنیم؟ آفرین تزریق یکم دوپامین در مغز! در مقابل این همه اذیت و آزار برای یک ذره دوپامین مغز می‌تونه یک کار دیگه کنه! یک کار ساده انجام می‌ده و مقدار بیشتری پاداش می‌گیره. یکم لایک اینستا یا برنده شدن در بازی، خیلی بیشتر از سال‌ها درس خوندن، راست گفتن، احترام و سخت‌کوشی دوپامین ترشح می‌کنه. موضوع تقریبا به همین سادگیه.

پس اگر ساختار اخلاقی و عزت نفسی خیلی قوی شکل نگرفته باشه، هر کاری انجام می‌شه تا اون اعتیاد به سرانجام برسه. آدم‌های زیادی رو می‌شناسم یا داستان‌هاشون هست که کنکور قبول نشدن، درس نخوندن (با وجود هوش و استعداد بسیار زیاد) و تبدیل به یک آدم سطح پایین جامعه شدن، به خاطر این که ترجیح می‌دادن بازی کنن و به همین خاطر حس و حال، انزژی و … رو نداشتن.

اینجا فرصتش نیست، اما اگر خودتون جستجو کنید، کلی آدم در دنیا وجود دارن که به خاطر بازی زیاد، دچار سکته شدن، دچار مشکلات سلامتی شدن و … (این‌ها رو در قسمت بعد لیست می‌کنم)

علت این که روی این داستان‌ها تمرکز نمی‌کنم، اینه که شاید ۱ درصد افرادی که به بازی معتاد می‌شن، چنین مشکلاتی براشون ایجاد می‌شه. من مشکلات معتاد به بازی بودن رو در قسمت بعدی میگم، اینجا می‌خواستم روی یک نکته‌ای تاکید کنم.

فیلم‌های زیادی رو احتمالا دیدید که یک آدم پولدار خوشتیپ، دچار اعتیاد می‌شه و همه دار و ندارش رو از دست می‌ده. نمی‌گم این کار غیر ممکنه، اما توجه داشته باشید در یک فیلم عمومی، نمی‌شه فلاکت رو با چیز دیگه‌ای نشون داد، صرفا می‌شه با یک مقایسه ساده نشون داد که قبل از اعتیاد رو با بعد از اعتیاد مقایسه کنید.

پولدارهای زیادی هستند که در ظاهرشون هیچ اتفاقی بعد از اعتیاد رخ نمی‌ده، بلکه شاید به بهانه ایجاد شبکه هم ازش استفاده می‌کنن. بخش عمده‌ای از افراد سیلیکون‌ولی و هالی‌وود، سینما و بازار خودمون اعتیاد شدید دارن، نکته‌ای که وجود داره اینه که اونقدر پولدار هستند که با کار نکردن یا دو سه سال کار کردن نابود نمی‌شن! کارگردان‌ها و بازیگرانی که سال‌ها  و سال‌ها کار نمی‌کنن و از یک جا براشون پول می‌رسه، اونقدر نگاه ابزورد و ناشیانه‌ای به زندگی شکل گرفته در دنیا، که اگر کسی دو سال بیفته گوشه خونه و بعد بتونه بیاد بیرون، ازش قهرمان‌سازی می‌شه و اون دوسال رو کسی اهمیت نمی‌ده.

حالا ممکنه خودتون یا فرزندانتون رو از این مورد مبرا بدونید! چون به این فکر می‌کنید اگر من یا فرزندم معتاد چیزی بشیم، اونقدر پول نداریم که بتونیم ادامه بدیم و تموم می‌شه. ولی بدونید اغلب کودکان و فرزندان به دریایی از پول وصل هستند که حتی اون بزرگ‌سالان ابرپولدار هم ندارن، فرزندان امروزی چی دارن؟

  • زمان
  • سلامتی
  • پدر و مادرهایی که گاهی دیدم تا ۳۰ سالگی بچشون رو به لحاظ مالی تامین می‌کنن
  • آینده‌ای که می‌تونه سرشار از اتفاقات خوب،‌موفقیت و احساس خوب باشه

اگر فرزند شما به خاطر بازی خیلی از موضوعات رو بی‌خیال بشه، رشد رو به تاخیر بندازه و شما هم گل از گلتون بشکافه که بچم چقدر خوب بازی می‌کنه، چقدر سر به راهه، چقدر خوبه که سیگار و مواد نمی‌کشه! چقدر خوبه که ولگردی نمی‌کنه یا دوستای بدی نداره و… زیاد خوشحال نباشین!

اون بچه معتاده! تنها فرقش اینه که به جای پول داره عمرش رو دود می‌کنه! همونطور که توضیح دادم، نمی‌تونی بگی وقتی خوشحاله چه کاری اذیتش کنم، بگذار تا آخر عمر خوشحال باشه! مثل این می‌مونه که بگی وقتی حالش با سیگار و مواد زدن خوب می‌شه چرا اذیتش کنم بچم رو! مشکل اینجاست که این حال خوب زود از بین می‌ره و بعد از مدتی تبدیل به بردگی می‌شه. 

به طور خلاصه، اعتیاد به بازی از طریق به هم خوردن حالت نرمال بدن، به خاطر دور زدن فرایند پاداش شکل می‌گیره. از طرفی اعتیاد به بازی ممکنه ساده به نظر برسه، اما تا جاهایی می‌تونه پیش بره که فکرش رو هم نمی‌کنید. توی قسمت بعدی در مورد این عواقب بیشتر صحبت می‌کنیم.

اعتیاد، شادی، موش، دوپامین، اندروفین، اعتیاد به بازی

پ.ن: لازم دونستم یک انیمیشن کوتاه رو از استیو کاتز معرفی کنم به نام Happiness.. توی این فیلم یک نگاه منتقدانه داره به حرکت کورکورانه ما به دنبال برخی چیزهایی  که جامعه بهمون می‌گه شادیه، از تعطیلات آخر هفته، قرص و …
نکته مشترکشون، ارتباط با موضوع موش داستان دوپامین (آزمایش مینلر) هست که انگار ما هم مرتب داریم می‌دویم اون دسته‌ رو حرکت بدیم، حالا توی دنیای ما به اصطلاح بزرگ‌سالان، ماشین، خونه، نوشیدنی، موقعیت خوب، از ابزارهای مختلف هم برای تحریکمون استفاده می‌شه. این انیمیشن کوتاه ۴ دقیقه رو حتما ببینید


اپیزودها

ما ذهن به شدت معتاد شونده‌ای داریم! به خیلی چیزها توی زندگی معتاد می‌شیم! (نه فقط از نظر تشبیه و استعاره بلکه حتی به لحاظ عملکرد مغزی) یعنی ما خیلی‌هامون به چای، قهوه، خانواده، کار، بازی، بطالت و چیزهای دیگه معتادیم!

توی این بخش کمی در مورد نحوه اعتیاد و انواعش حرف می‌زنیم، در مورد موش زنده ربات شده! حرف می‌زنیم و توضیح می‌دیم که چطور دوپامین کشف شد و چطور این روش‌های بیوشیمیایی مغز می‌تونن به خوبی فرایند لذت و اعتیاد رو توصیف کنن

توی قسمت قبل کمی از مقدمات اعتیاد گفتیم، از بیوشیمیایی مغز گفتیم، حالا می‌خوایم در مورد چرخه اعتیاد صحبت کنیم

بحث سرخوشی مطرح می‌شه،‌ مصرف یا انجام فعالیتی که منجر به اون می‌شه، بحث پشیمانی مطرح می‌شه، تحریک روانی هوس مصرف دوباره و از این دست

در انتها هم می‌گیم موضوعاتی که قبلا در مورد اعتیاد مطرح کردیم، چطور در مورد #بازی‌_کامپیوتری مصداق داره

بخش ۲ هم اینجا تموم می‌شه، توی اپیزود بعدی وارد بخش ۳ می‌شیم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *