رادیو تصمیم

۱۳- لامبورگینی‌ها پرواز نمی‌کنند؟ (فصل دوم: انتخاب رشته و مسیرشغلی)

۱- لامبورگینی‌ها پرواز نمی‌کنند یک ماشین خیلی خیلی گرون‌قیمت رو تو ذهنتون لحاظ کنید. مثلا یک لامبورگینی ونِنو رودستر، حدود ۸ میلیون دلار قیمتشه! خب الان ممکنه از من بپرسید که چی؟ بگذارید ببینیم اگر یک هلیکوپتر لاکچری خوب بخوایم بگیریم چند در می‌آد؟ اصلا ولش کن،‌ می‌خوایم جت شخصی بگیریم از این قاره بریم...
لامبورگینی ها پرواز نمی‌کنند تصمیم درست کنکور سوالات درست فرایند توسعه فردی (فصل دوم: انتخاب رشته و مسیرشغلی)

۱- لامبورگینی‌ها پرواز نمی‌کنند

یک ماشین خیلی خیلی گرون‌قیمت رو تو ذهنتون لحاظ کنید.

مثلا یک لامبورگینی ونِنو رودستر، حدود ۸ میلیون دلار قیمتشه!

سیب فاسد، دوستی بد، لامبورگینی ها پرواز نمی‌کنند اعتماد، رشد (فصل دوم: انتخاب رشته و مسیرشغلی)

خب الان ممکنه از من بپرسید که چی؟

بگذارید ببینیم اگر یک هلیکوپتر لاکچری خوب بخوایم بگیریم چند در می‌آد؟

قیمت روز هلیکوپتر سیب فاسد، دوستی بد، لامبورگینی ها پرواز نمی‌کنند اعتماد، رشد (فصل دوم: انتخاب رشته و مسیرشغلی)

اصلا ولش کن،‌ می‌خوایم جت شخصی بگیریم از این قاره بریم اون قاره

 

قیمت یک هلیکوپتر از ۶۰۰ هزار شروع می‌شه و با ۳ میلیون چیزای خوبی می‌شه گرفت.

برای جت شخصی هم می‌شه از ۲ میلیون شروع کرد، و با ۸ میلیون می‌شه واقعا وارد خرید برند شد.

 

دوستان این‌ها رو برای این آوردم، اگر ۸ میلیون بدی لامبورگینی بخری، نمی‌تونی باهاش پرواز کنی، اما ۶۰۰ هزار بدی می‌تونی پرواز کنی! با اون لامبورگینی پرواز که نمی‌تونی بکنی، حتی باهاش یک سفر شمال که هیچی. دلیلش امکاناتش نیست، دلیلش کلکسیونی شدنش هست.

۲- سیب روی زمین

بچه‌هایی که با من کار کرده باشن این اصطلاح رو زیاد شنیدن، داستان اینه، فرض کن صبح یکی از بچه‌ها می‌آد و بهم می‌گه بیا این امکانات رو به سیستم اضافه کنیم. چطوری می‌تونیم تشخیص بدیم این کار درسته یا غلط؟

یک روشی وجود داره.

فرض کنید یک درخت داریم یک سری میوه‌ها ریخته رو زمین، یک سری‌ها آویزون هستند که دست راحت بهش می‌رسه، یک سری هستند که باید نردبون بگذاری و بهشون برسی، یک سری هستند که خیلی فاصله داره و خیلی باید هزینه کنی بهشون برسی، اصطلاحا این میوه‌ها رو می‌گن شیرین غیرقابل دسترس.

مدیریت محصول، میوه روی زمین، انتخاب فیچر، ویژگی، توسعه (فصل دوم: انتخاب رشته و مسیرشغلی)

حالا نکته کجاست؟ فرض کنید می‌خواید سیب بخورید، یعنی نیاز شما به سیب هست، حالا یا می‌خواید بفروشیدش، یا بخوریدش، عقل می‌گه کدوم رو اول بردار؟

بله میوه روی زمین، بعد که تموم شد، میوه آویزون شده که کافیه دستت رو دراز کنی بخوریش، بعد میوه‌های وسط درخت که زیاد هم هستند، و اون بالا بالاها رو اصلا نمی‌صرفه بچینیشون، باید وایسی بیفته روی زمین تا بخوریشون.

حالا اگر من یک آدم ثروتمند شوآف کننده باشم، می‌رم برای سیب کیلویی ۱۰۰ هزارتومن ۲۰۰ میلیون هزینه می‌کنم، و اون میوه بالایی‌ رو می‌چینم، یک جور کاستلی سیگنالینگ هست که در آینده توضیحش می‌دم. یعنی سیگنالی به بقیه می‌دم با این هزینه بسیار بالا که به همه نشون بدم، آی ملت من خیلی وضعم خوبه! اونقدر خوبه که می‌تونم انقدر پول هدر بدم.

همین برای شرکت‌ها هم هست، مثلا شما تو شرکتت داری عادی زندگیت رو می‌کنی، بعد می‌بینی یک شرکت، یک همایش آنچنانی برگزار می‌کنه و غرفه آنچنانی می‌زنه تو نمایشگاه، و تو تصور می‌کنی دمش گرم، چقدر خوب، حتما این باعث موفقیتش شده! در صورتی که برعکسه! اون می‌خواد با این هزینه بیش از حدش نشون بده که ببینید ملت من خیلی پولدارم! ببینید من خیلی قدرتمند هستم! آیا فایده‌ای داره؟ حداقل من که خیلی این‌ها رو رفتم و باهاشون ارتباط داشتم می‌گم نه! حالا کاری ندارم، کسایی که همایش برگزار می‌کنن و غرفه می‌سازن، یا کسایی که بهره‌ای از این مسیر می‌برن ممکنه با حرف من مخالف باشن، اما خیلی جاها اینجوری نیست.

 

الان جمع می‌کنم موضوع رو.

  • الان فرض کن من می‌خوام آدم موفقی بشم، می‌آم یک آدم خیلی خفن که موفق هست رو الگو می‌گیرم و سعی می‌کنم کارش رو تکرار کنم! غافل از این که اون داره روشی رو زندگی می‌کنه که من رو ورشسکت می‌کنه!
  • فرض کن شما یک کسب‌وکار راه می‌ندازی و یهو همه می‌آن ساختمان‌ها و مدیریت گوگل رو نشونت می‌دن! بعد می‌گی آقا این مدل باعث ایجاد  نشده بلکه این روش نمایش قدرت و بالا بودن گوگل هست، کاربردی در بهبود نداره!
  • یا مثلا طرف می‌ره لامبورگینی اشاره شده رو می‌خره، آیا اصلا قراره باهاش حرکت کنه؟ با اون همه امکانات؟ فکر می‌کنید کلا چقدر با این‌ها راه می‌رن و کسی که این رو می‌خره چند ده‌تا بوگاتی، لامبورگینی و … تو پارکینگشه؟
  • در واقع کارایی این لامبورگینی نه تنها برای پرواز نیست (یعنی جای یک بلیط پنج میلیونی به کشورهای همسایه رو نمی‌گیره!) بلکه حتی مثل یک پراید هم نمی‌شه ازش استفاده کرد.
  • حتی توی کتاب‌های کنکور  هم یک اتفاقی زیاد دیده می‌شه که من هر سی به بچه‌ها هشدار می‌دم. می‌گم مواظب باشید، اگر برای قبولی کنکور به ۵۰ درصد سوالات باید جواب بدید، برای رتبه‌های خوب باید ۸۰ درصد جواب بدید، و برای رتبه‌ها برتر، باید بتونید اون ده درصد سوال خیلی سخت رو جواب بدید، در واقع اون ده درصد سوالات سخت، جداکننده رتبه ۱۰ با صد و هزار هست، حالا من می‌آم توی کتاب کنکورم، روی اون ده درصد تمرکز می‌کنم و کسی که این‌ها رو می‌بینه ضعف شدید خودش رو می‌بینه، این سوالات توی کنکور هم زیاد تکرار می‌شه، اما منی که دنبال یک قبولی توی دانشگاه‌های تهرانم، دقیقا باید این سوالات رو بیخیال بشم! اون برای قبولی کنکور نیست، برای رتبه یکی هست.

 

در واقع در تمام موارد بالا دروغی گفته نشده، اما هیچ کدوم ممکنه برای من مفید نباشه، یعنی حرف‌های زیبایی می‌شن که کاربردی برای من ندارن!

همه این‌ها رو باید در رشد فردی لحاظ کنید، توی هر دوره شما باید هدف مشخص رو بردارید، و ببینید که چه چیزی برای رسیدن به اون هدف نیاز هست و نه این که کار بعد از رسیدن به اون هدف رو تکرار کنید. متوجه شدید چی گفتم؟ تکرار می‌کنم:

توی هر دوره شما باید هدف مشخص رو بردارید، و ببینید که چه چیزی برای رسیدن به اون هدف نیاز هست و نه این که کار بعد از رسیدن به اون هدف رو تکرار کنید.

بگذارید مثال‌های بالا رو با این رویکرد بررسی کنیم.

  • برج نشینی، برای اثبات ثروت هست و لزوما برای رسیدن به ثروت مفید نیست.
  • سوالات خیلی سخت کنکور برای قبولی در کنکور نیستند، برای اینه که بعد از اطمینان قبلی و دانشگاه خوب شدن، بخواید به رتبه برتر فکر کنید.
  • اگر نیاز به حمل و نقل دارید، خیلی اوقات یک پراید، پژو یا ماشین معمولی برای شما کافیه، لامبورگینی و … کاربرد حمل و نقلی ندارن.
  • اگر لازم هست به یک جای خیلی دور برید، لزومی نداره برید لامبورگینی تهیه کنید و صدها میلیارد تومن صرفش کنید، یک بلیط ساده هواپیما، صدها برابر کارایی داره!
  • اگر کسب و کاری دارید، به جای ادای کسب‌وکارهای مرفه رو درآوردن، مسیری رو برید که برای کارایی کسب‌وکارتون مفید هست.

 

 

یک اصطلاحی توی مدیریت محصول داشتیم که مربوط به وارن بافت بود.

No matter how great the talent or efforts, some things just take time. You can’t produce a baby in one month by getting nine women pregnant.

مهم نیست چقدر تلاش می‌کنید یا استعداد دارید، بعضی چیزها فقط زمان می‌خوان. نمی‌تونید یک بچه رو با نه زن، یک ماهه به دنیا بیارید.

 

حالا جالبه بدونید خیلی اوقات این رفتن به سمت میوه‌های بالای درخت، باعث نتیجه عکس می‌ده و شما رو از هدفتون شدیدا دور می‌کنه، مثل خیلی مثال‌های بالا. جدای از این که انگیزه رو می‌گیره ازتون، بلکه پیشرفتی هم براتون ایجاد نمی‌کنه.

 

کریستف آندره، ذهن آگاهی من ذهن آگاه هستم لامبورگینی ها پرواز نمی‌کنند تصمیم درست کنکور سوالات درست فرایند توسعه فردی (فصل دوم: انتخاب رشته و مسیرشغلی)

«کریستف آندره» یک قطعه خیلی زیبا توی کتاب فوق‌العادش یعنی «من ذهن آگاه هستم» آورده.

گاهی باید مدت‌ها در انتظار بمانیم، ما نمی‌توانیم روند کار را تسریع بخشیم، درست است که این خواسته قلبی ماست، اما خواستن به تنهایی کافی نیست، مراقبه به زمان احتیاج دارد، حتی ممکن است بعضی روزها هیچ اتفاقی نیفتد، شرم‌آور به نظر می‌رسد این طور نیست؟

برخلاف روند تاریخ، عصر ما عصر وعده‌های آنی و تضمین نتایج است.

در این باره، حکمت ذن، سرشار از روایت‌های گوناگن است، شاگردی از استاد خود پرسید،

«استاد چقدر باید به مراقبه بپردازم تا بتوانم به آرامش برسم؟

پس از سکوتی طولانی، استاد پاسخ می‌دهد:

سی سال

شاگرد متحیرانه، نگاه کرد و گفت:

چقدر زیاد، اگر به سریع‌ترین شکل ممکن پیش بروم، شبانه‌روز سخت کار کنم، آیا موفق می‌شوم؟»

استاد برای مدتی بسیار طولانی ساکت ماند و در نهایت گفت:

خب پنجاه سال

دقت کردید چی شد؟ با فشار بیش ازحد، با ایجاد اهداف خیلی لاکچری و زیبا، با هدف‌گذاری عجیب و غریب، نه‌تنها به هدف مورد نظر نزدیک نمی‌شیم بلکه دور هم می‌شیم!

 

 

۳- تعیین کلاس پروازی و آمادگی فدا کردن و سرمایه‌گذاری در اون حد

اول یک اطلاعات بی‌ارزش بهتون بدم

  • Helicopter:12,000 to 15,000 feet
  • Commercial Jets: 30,000–40,000 feet
  • Private Jets: 35,000–45,000 feet
  • Military Aircraft: Up to 70,000 feet for certain operations
  • Propeller-Driven Aircraft: Typically under 10,000–20,000 feet
  • Supersonic and Research Aircraft: 50,000 feet and above

یعنی اگر بخواید 6 هزار متر بالاتر از دریا پرواز کنید، دیگه هزینه زیاد کردن برای هلیکوپتر اهمیت نداره. اگر می‌خواید ۱۴ هزار متر بالاتر برید، نمی‌تونید با جت‌های معمولی برید. و اگر بخواید این رو به بیست هزار متر برسونید، دیگه جت‌های شخصی کارساز نیستند و می‌آد توی سطح نظامی. هواپیمای ملخی هم که بالای ۶ هزار متر نمی‌تونه بره.

 

یک جایی استیو تولتز تو کتاب «جزء از کل» می‌گه:

تا اینجا حواست بود؟ این‌های قالب‌اهیی هستند که هویت تو را می‌سازند، لهستانی، یهودی، خیانت‌دیده، پناهجو،. این‌ها فقط سبزی‌هایی هستند که باهاش سوپ می‌پزیم. متوجهی؟

یه روز با برادرم داشتم صحبت می‌کردم، در مورد عقب موندنم توی خیلی از مسیرهای زندگی و شکست‌هایی که داشتم. بهش می‌گفتم

همین که زنده از این فضا در اومدم خودش کلیه

همین که تونستم گلیم خودم رو از آب بکشم کلیه

اون قالب‌هایی که هویت من رو ساخته بودند، اجازه نمی‌دادن خیلی از موضوعاتی که می‌خواستم بهشون برسم رو تحمل کنم.

در واقع این ناخودآگاه  و عدم تطابق قالب من بود که موفقیت‌ها و مسیرهای خوب رو برام پس می‌زد

 

آلن دِ بوتون توی یک سخنرانی فوق‌العاده جذاب و مفید (+) می‌گه:

 

مشکل جامعه مدرن، این است که تمام جهان را تبدیل به یک مدرسه می کند.

همه شلوار جین می پوشند، همه شبیه هم هستند.
و در عین حال، نیستند. بنابراین ما روح برابری را داریم همراه بانابرابری‌های عمیق.
که برای بسیاری – می تواند وضعیت بسیار پر اضطرابی ایجاد کند.

در این زمانه احتمالا همانقدر بعید است که شما به اندازه بیل گیتس ثروتمند و معروف شوید
که در قرن ۱۷ بعید بود شما به درجات اشراف زادگان فرانسوی دست یابید.
اما نکته این است که همچین احساسی ندارد. توسط مجلات و خروجی رسانه های دیگر احساسی ساخته می شود
که اگر شما انرژی داشته باشید، چند ایده هوشمندانه درباره فناوری و یک گاراژ, شما هم میتوانید یک چیز بزرگ شروع کنید.

و پیامدهای این مشکل را در کتابفروشیها احساس می‌کنید.
هنگامی که شما را به یک کتابفروشی بزرگ می روید و نگاهی به قسمت خود آموز ها می کنید

در دنیا امروزه، اساسا دو نوع از آنها وجود دارد.
نوع اول به شما می گوید ، “شما می توانید! می توانید موفق شوید! هر چیزی ممکن است!”
و نوع دیگر به شما میگوید که چگونه با چیزی کنار بیایید که ما مودبانه آنرا “عدم اعتماد بنفس” می نامیم
یا غیر مودبانه می گوییم “احساس بسیار بدی درباره خود داشتن”.

 

متوجه شدید چی شد؟ ما بین دو حس

ما می‌توانیم هر کاری رو انجام بدیم، توی هر چیزی موفق بشیم، به هر جایی می‌خوایم می‌تونیم برسیم

و

من نمی‌تونم، چرا شکست می‌خورم، دنیا نمی‌گذاره، فلانی نمی‌گذاره موفق بشم، حس بدی نسبت به خودم دارم، ….

در واقع شما شاید

یک لامبورگینی هستید، بهترین در نوع خودتون، اما نمی‌تونید پرواز کنید، با این که ۸.۵ میلیون دلار ارزشتونه، اما یک هلیکوپتر با بیست برابر قیمت کمتر می‌تونه بپره!

شاید شما

یک هلیکوپتر ۳۰۰ هزار دلاری هستید که به خودتون می‌گید من می‌تونم انقدر پرواز کنم، چرا دارن برای اون لامبورگینی که حتی ده سانت هم نمی‌تونه از زمین فاصله بگیره پول می‌دن؟

یعنی اون سوپ هویتتون، اون قالبی که درش قرار گرفتید رو لحاظ نمی‌کنید!

 

حتی وقتی پرواز می‌کنید، در نظر نمی‌گیرید که گرون بودنتون، لاکچری بودن یا نبودنتون، میزان تکنولوژی به کار گرفته در شما، لزوما سطح پروازتون رو تعیین نمی‌کنه، این تعیین می‌کنه که چقدر قالبتون، برای اون سطح پروازی آماده است.

وارن بافت از اصطلاح قرعه‌کشی تخمدانی استفاده می‌کنه: می‌گه این که شما توی آمریکا، سفیدپوست، در قشر بالای جامعه، مرد به دنیا بیاید، خیلی فرق داره تا هر چیزی دیگه تا بهش دست پیدا کنید.

خانم دکتر مژگان محمودی هم توی دانشگاه شهید بهشتی، خیلی ازشون یاد گرفتم: دانشجوهای دکترای خانمی که داشت، همیشه یک چیز رو بهشون گوشزد می‌کرد، تو به عنوان زن باید دو برابر تلاش کنی تا به همون چیزی برسی که یک مرد می‌رسه!

 

۴- چه کنیم؟

این‌ها برای چی بودن؟

  • یعنی این که ابزار رسیدن برای هر مرحله رو بدونیم، نه مازاد هزینه کنیم، نه کم. بدونیم چقدر باید فدا کنیم، چی رو فدا کنیم تا اون چیزی که لازم هست رو به دست بیاریم!
  • ما توی سرمایه‌گذاری خیلی این رو می‌بینیم، همه سود بالا می‌خوان اما چند نفر حاضرن واقعا هر چی دارن رو ریسک کنن؟ حالا بعضی‌ها به حالت قمار می‌رسن که این قمار رو قراره توی یکی دو اپیزود توضیح بدم (انقدر جذاب هست)
  • یا مثلا زیاد دیدم طرف می‌گه من رتبه یک می‌خوام، ازش می‌پرسم می‌تونی فدا کنی؟ می‌دونی با این استایل زندگیت نمی‌تونی بهش برسی؟ یا استایلت رو آماده اون سطح پروازی کن، یا هدفت رو تغییر بده و برای این هدف هم نیازی نیست دیگه مثل اون یکی هزینه کنی! زندگی رو استفاه کن
  • قالب‌هامون رو بشناسیم، بدونیم با این قالب‌ها به کجا می‌رسیم؟
  • اگر متوجه می‌شیم (از طریق مطالعه، مشاوره، …) برای شکستن اون قالب‌ها و تهیه اون قالب‌های جدید باید زمان بگذاریم، من خیلی‌های اومدن پیشم و وقتی دیدم چیزی که واقعا می‌خوان با چیزی که هستند به لحاظ قالبی نمی‌خونه، توصیه کردم، زمان خوبی (مثلا ۶ ماه تا یک سال) وقت بگذارن، قالب‌ها رو خورد کنن و به اندازه کافی وقت بگذارن و قالب‌های جدید شکل بدن. در واقع اون لامبورگینی بسیار زیبا رو خورد کنن و باهاش یک هلیکوپتر بسازن!
  • سوال اینه که کدوم بهتره؟ متاسفانه باید بگم که باید برگردید به اپیزودهای اول فصل دو، ساخت رویا، یا شما به عنوان لامبورگینی، تلاش می‌کنید تا رویای مخصوص خودتون رو بسازید، یا می‌بینید این رویا هیچ جذابیت و لذتی براتون نداره! هیچ آینده درست و حسابی نداره!
  • نکته بعدی این که میزان فداکاری (از مالی،‌ زمانی، گرفته تا عاطفی و …) رو بفهمید، بدونید نمی‌تونید مثل همکلاسیتون به چیزی که اون رسیده برسید. باید فدا کنید تا برسید. باید بدونید چی رو فدا کنید و خودتون آگاهانه فدا کنید.

 

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *