بله درسته، بعضیها در دنیا کارشون استریم بازی یا مشارکت در مسابقات مرتبط با اون بازی هست، البته مشاغل و مسیرهای دیگهای هم وجود دارن که نمیخوام خیلی بهشون بپردازم، مثلا تحلیلگر، منتقد، تست کننده، بلاگر و…
با چه دنیایی طرفیم؟
شاید براتون عجیب باشه، اما از ۲۰۰۰ نفر تو شهرهای مختلف هند یک سری سوالات پرسیدن که به نظرم شنیدنشون خیلی میتونه ذهنتون رو باز کنه!
از هر ۳ نفر، یک نفر گفته مسیر شغلی اصلی زندگیم بازی هست! و یک نفر هم گفته به عنوان کار پارتتایم بهش نگاه میکنم، بقیه هم مطمئن نبودن یا نخواستن این حوزه رو! متوجه شدید با چی طرفیم؟ جالبه که در مورد خانمها فقط یکم تفاوت کوچک داشتیم.
نکته بعدی هم شاید براتون جالب باشه، توی آمریکا (توی ایران هم بعد یکمی آمار میدم)، اینها رو با حقوق یک معلم آمریکایی که حدود ۵۶ هزار دلار حقوق میگیره مقایسه کنید.
عنوان شغل | میانگین حقوق | میانگین ده درصد بالا |
طراح بازی | ۱۳۰ هزار | ۴۰۰ هزار |
توسعه دهنده بازی | ۱۰۱ هزار | ۱۶۷ هزار |
طراح هنری بازی | ۶۹ هزار | ۱۴۳ هزار |
بازیکن حرفهای | ۴۱ هزار | ۵۱ هزار |
استریمر بازی | ۵۴هزار | ۱۳۷هزار |
دقت کنید ۲۷ درصد آدمهای این حوزه زیر ۱۷ سال سن دارن! خیلیهاشون مدرک هم نمیخواد. مثل یک معلم که تازه ۲۵ سالگی به درآمد میرسه نیستند! هزینهای هم نداره براشون.
البته باید بگم که همه چیز به این زیبایی نیست، ولی برای خودش دنیایی داره.
ببینید ما با صنعتی مواجهیم که حدود ۳.۲ میلیارد نفر از ۸ میلیارد نفر! توش فعالان و حدود ۲۰۰ میلیارد دلار توش هزینه میکنن! برای این که یک مقایسه داشته باشید، بهتره بدونید کل صنعت فوتبال اتحادیه اروپا، ۲۷ میلیارد دلار درآمد داشته و شاید با یک تخمینی بشه گفت کل صنعت فوتبال در دنیا ۵۰ میلیارد دلار درآمد هم نمیشه! یک چهارم بازی کامپیوتری!
نگاهی به موضوع مسیر شغلی
یک چیزی رو در مورد درآمد و ریسک رسیدن به اون درآمد توضیح بدم، که اکثر بچهها براشون شفاف نشده موضوع و برای همین میآن و مقایسههای ناجور میکنن. گاهی خود پدر و مادرها هم ناخودآگاه اسیر همین تصورات میشن و باعث میشه حالشون با کارشون خوب نباشه و به قولی چشمشون دنبال حرفه و شغل دیگران باشه.
بعضی از مشاغل، رسیدن بهشون یک مسیر نسبتا شفاف داره و اگر کارهایی که باید در مسیر انجام بدی رو به درستی انجام بدی، انگیزه متوسط به بالا، هوش متوسط به بالا و از این دست رو داشته باشید، امکان رسیدن بهش هست. اما دسته دوم اونهایی هست که ممکنه شما ده سال هم در اون راستا تلاش کنید و هیچ وقت بهش نرسید! یعنی اینجوری نیست که شما لزوما با تلاش و صرف هزینه بهش برسید. بگذارید یک سری مثال بزنم. نکته اینه که اونهایی که مسیر مستقیم دارن، درآمد متوسط کمتری دارن و زمان بیشتری برای رسیدن بهشون لازمه، اما دسته دوم درآمد بالایی دارن،ممکنه توی کوتاه مدت بهش برسید، اما شانسش خیلی کمه، مگر این که استعداد یا شرایط خیلی خیلی خاصی داشته باشید.
مثال: فرض کنید میخواید معلم بشید، یا برنامهنویس یک شرکت بشید. مسر دانشگاه رو پیش میرید، درسهاتون رو میخونید، درخواست میدید برای جاهای مختلف، و اگر گند شدیدی نزده بودید در این مدت، با احتمال بالا، به اون شغل دست پیدا میکنید. مثلا حقوق پایه این شغل الان ده میلیون تومنه و اگر کارهای بیشتری هم بکنید تا ۱۵ میلیون میره، اگر تدریس خصوصی هم انجام بدید احتمالا ۲۰ میلیون هم میخواد. توی چه سنی حدودا بهش میرسید؟ ۲۴ سالگی.
حالا بیاید یک سناریوی دیگهای رو دنبال کنیم. فرض کنید میخواید سوپراستار سینمای ایران بشید. درآمد ماهی ۱ میلیارد تومنی هم ممکنه داشته باشیم. اما نکته اینه که سالی یک نفر سوپر استار میشه توی ایران. یعنی این که دور از جونتون، صاعقه بزنه و شما رو بکشه ۲۰ برابر اینه که سوپراستار بشید! یا احتمال این که یک پول بزرگی در قرعهکشیهای بانکی و … ببرید بیشتره. همین هم در مورد یوتیوبر شدن، فوتبالیست ستاره شدن و … وجود داره.
مثلا توی فوتبال، اگر پنجاه نفر بالایی رو در نظر بگیریم (که اون هم سالی یک نفر به این لیست اضافه میشه) درآمد میلیاردی در انتظار شماست. اما برای بقیه، اگر فوتبالیست قهاری باشن، مصدوم نشن و بتونن به لیگهای برتر برسنیک صدم این مبالغ هم گیرشون نمیآد، این هم برای دوره اوجی حدودا ۱۵ ساله هست.
برای یوتیوبرها هم همینطور. مثلا کسی مثل pewdiepie که یک یوتیوبر خفنه در بازی، سالی ۶ میلیون دلار درآمد داره! یا مثلا Mark Fischbach ۴ میلیون دلار درآمد داره! اما یک نکته رو فراموش نکنید، اینها رفتن روی یک هرمی که شاید برای ۱۰۰ نفر بالایی درآمدی برای زندگی متوسط به بالا وجود داره، احتمال این که توش موفق بشید و پول خوب در بیارید، خیلی بالا نیست. ولی به هر حال اگر کسی استعداد خاصی داشته باشه چرا که نه؟
کلا در نظر بگیرید، شرایط زیر اگر رخ بدن امکان رسیدن به اون درآمدهای خاص وجود داره، وگرنه برای یک شخص به صورت عام، چنین فرصتهایی وجود نداره.
کتابی هست با عنوان The Unfair Advantages که از مزیتهای غیرمنصفانه حرف میزنه، اینها معمولا در تحلیلها دیده نمیشه، وقتی اینها رو نمیبینید، یعنی برداشتتون از تجربهها و رویدادهای اطراف دقیق نیست، من اونها رو به یک زبان دیگه اینجا آوردم.
۱- استعداد خاص
ممکنه شما استعداد خیلی خاصی در بازی کامپیوتری دارید، مثلا میتونید به سادگی حریفهای قدر رو شکست بدید (نه این که دو تا پسرخاله، دختر عمو رو شکست داده باشید، باید حداقل در استان یا شهرتون حرف جدی داشته باشید)، توان انجام حرکتهای مبتکرانه و … رو هم داشته باشید. اینجوری میشه گفت شما قابلیت پرگیمر شدن رو دارید. معمولا بهتره توی حالت آنلاین برای مدت کوتاهی هم شده بازی کنید ببینید کجای جدول قرار میگیرید. یا سعی کنید چند نفر آدم قوی پیدا کنید و باهاشون مسابقه بدید.
یک موضوع خیلی مسخرهای که من دیدم، اینه که پدر و مادرهایی که دوست دارن قربونصدقه بچه رو برن، مرتب ازش تعریف میکنن و به شخص توهم خیلی با استعداد بودن در همه چیز رو میدن، در صورتی که استعدادهای شما معمولا در یکی دو حوزه شکوفا میشه و برای شکوفا کردنش هم باید کلی تلاش کنید.
۲- سوار شدن روی اول موج
مثلا فرض کنید روزهای اول یوتیوبه، یا توییچ (یک شبکه اختصاصی مثل یوتیوب منتها به طور تخصصی برای بازی) اینجوری احتمالش زیاده که موفق بشید.
۳- ریسک خیلی بالا
مثلا فرض کنید باید توی یک قمار شرکت کنید، حالا میگم قمار، خیلیها سراغ حالتهای خیلی منفیش میرن، نه سرمایهگذاریهای خیلی ریسکی، رفتن به مسیرهای شدیدا ریسکی همه و همه مثل قمار میمونن. اینجوری هم با یک درصد کمی احتمال برد خیلی خوب براتون وجود داره ولی با احتمال ۹۹.۹۹ درصد حتی پولی که گذاشتید هم در نمیآد!
۴- داشتن شرایط خاص
بعضی مواقع میبینم که مثلا یکی از جوونهای فامیل زبانزد میشه به لحاظ درآمد و موفقیت، اما پشتش که پدر و مادر، چندین میلیارد پول بیزبون رو ریختن به پای بچه و اگر توی درازمدت نگاه کنی، اون بچه داره ضرر میزنه به اون پول، دیده نمیشه! یا مثلا باباهه توی یک شرکته و برای بچش کلی شبکه و ارتباطات و امکانات تهیه میکنه اینها کلا مسیر زندگی رو میتونه عوض کنه.
۵- تصادف
همین اول بگم این تصادف چیزی نیست که بخواید دنبالش بگردید، تعدادی اینفوئنسر به خاطر یکی دو تا اتفاق، ناگهان مشهور میشن و درآمدهاشون شدید افزایش پیدا میکنه. از خابی لیم بگیر تا اون پیرمرد کارتنخوابی که مثلا یک آهنگ رو میخوند و ناگهان مشهور شد. هزاران نفر با شرایط یکسان وجود داشتن، اما چنین شهرتی براشون شکل نگرفته.
شاید براتون سوال باشه، چرا اینجوریه؟ بگذارید با یک مثال موضوع رو توضیح بدم. فرض کنید یک شغل درآمد خیلی خوبی داره، ریسک بالایی نمیخواد، احتمالش بالاست، استعداد و شرایط خیلی خاصی هم نمیخواد، اون اول یک سری آدم میرن و توش پولدار میشن. بعد آروم آروم همه با خودشون میگن خب من مگه عقلم کمه مثلا معلمی کنم این همه سال برای انقد پول؟ میام تو این شغل! آروم آروم همه هجوم میآرن به این شغل. اما نکته اینه که درآمد زایی هر شغلی یک محدودیتی داره. مثلا مگه ایرانیها کلا چقدر یوتیوب میبینن؟ کل این میزان حالا بگیر ۳ برابر بشه، این میزان تماشای یوتیوب، سقف درآمد کل یوتیوبرها رو تعیین میکنه! حالا این وسط کلی شرکت و گروه پر هزینه هم ظاهر میشن.
یک بار دیگه اصلا نمیگم شانسی برای درآمد وجود نداره، حرفم اینه که درآمد کسب کردن از یوتیوبر شدن، سختی داره، تلاش روزمره و صبر میخواد!
آدمهای زیادی پیش من میاومدن برای مشاوره و مثلا میگفتن من نقاشی علاقه دارم و میخوام ترک کنم دبیرستان رو، اولین سوال که میپرسیدم اینه که چطور این علاقت رو به من نشون میدی؟ چطوری بهم ثابت میکنی که برای فرار از واقعیت یا مطالعه نمیگی میخوام برم هنر؟ برو مایه ۱۰۰ نقاشی بکش، که توی همه طراحی و … بهبود پیدا کرده باشه بعد من تازه میتونم با تو در مورد استعدادها و اون مسیری که واقعا دوست دارید حرف بزنیم.
مسیرهای شغلی
شاید اگر همون ابتدا این حوزه رو به دو بخش تقسیم کنیم بهتر باشه، حوزه مربوط به تولید و حوزه مربوط به مصرف بازی کامپیوتری. حوزه ساخت بازی به این حوزه به طراحی، ساخت، توسعه، تست، تبلیغات، فروش بازی مربوطه و حوزه مصرف به بازیکنهای حرفهای، ورزشهای حرفهای (ESport)، استریمینگ بازی، کانالها، تحلیلگری، مربیگری و آموزش، سایتها و مجلات نقد و بررسی، کاسپلی و نمایشگاههای بازی مربوط میشن. سعی میکنم توی دو بخش اینها رو کمی بیشتر باز کنم.
توجه داشته باشید که صدها شغل در هر حوزه وجود داره و به صورت تخصصی بخوایم حرف بزنیم، کمی متفاوت خواهد بود، اما این نوشته برای عموم هست و موضوع رقیق و کلی شده. اونهایی که علاقه داشتن میتونن از طریق مراجع مشخصشده بیشتر بدونن.
۱- حوزه ساخت بازی
این بخش، نیاز به مهارت بیشتری داره، معمولا یک مسیر گرفتن مدارک داره و
۱- طراح بازی
این طراحی در چند سطح صورت (شغل) میگیره، از تحلیل بازار و بررسی وضعیت بگیر، تا ایجاد پروتوتایپ و طرحهای اولیه.
۲- تستر کیفیت بازی
اون ابتدا، برنامهها حتی قابل بازی کردن نیستند! به خاطر این که کلی باگ دارن، تسترها. کارشون اینه که قبل از فروش بازی، میشینن به بازی کردن و تمامی جاهایی که به مشکل خوردن رو استخراج میکنن تا تیم توسعه بهبودشون بده. در واقع بازی میکنن و پول در میآرن.
۳- برنامهنویس بازی
۴- انیمیتور یا هنرمند بازی
آرتیست بازی، که چندین شغل رو ممکنه شامل بشه، از طراحی صحنه و محیط بگیر، تا مدلسازی کاراکترها، متحرک کردن کاراکترها، طراحی مفهومی و رابط کاربری
۵- مهندس صدا
۶- کارگردان
همون نقشی که کارگردان در هدایت تیم فیلمسازی داره، مشابهش در بازی کامپیوتری هم برقراره.
توی ایران برای این که بتونید با شرکتهای این حوزه آشنا بشید، میتونید به بنیاد ملی بازیهای رایانهای مراجعه کنید (این آدرس).
هر هنر خوبی داشته باشید و عاشق بازی باشید، جایی توی این صنعت برای شما وجود داره، کافیه آدم قوی و خوبی باشید و به اندازه کافی صبور باشید.
این شغلها برای خلق، فروش و تجربه عالی بازی کامپیوتری ساخته شدن! کلی شغل دیگه هست که مرتبط با این بازیها هست، از جمله بازاریابی و … که من مطرح نکردم.
توی این لینک میتونید جزئیات بیشتری رو برای هر شغل ببینید.
۲- حوزه اجرای بازی
- تحلیلگر و مربی بازی
شاید توی مسابقات بازیهای کامپیوتری جهانی اگر دیده باشید، شخصی میآد و با بازیکن صحبت میکنه، اون شخص بازی طرف مقابل رو تحلیل میکنه و به نوعی بازیکن رو هدایت میکنه. این مربی میتونه ریزهکاریهای بازی رو یاد بده، بازی شخص رو تحلیل کنه و اون رو در راستای یک بازی فوقالعاده تمرین بده.
برای مربی شدن یا معلم شدن در حوزه بازی، پلتفرمهایی هستند توی دنیا، که میتونید ازشون استفاده کنید، خیلیهاشون میتونید تا ساعتی ۱۰۰ دلار دریافتی داشته باشید! البته این عدد در صورت کاردرستی شما میتونه تا چندین برابر هم بشه. برای معمولیها ۱۰ تا ۲۰ دلار هست!
- بازیکن حرفههای ورزشهای رایانهای
این افراد معمولا، فوقالعاده با استعدادن و قابلیت انچام مسابقات در سطح جهانی رو دارن. چند مستندی که میدیدم در این حوزه، آدما دانشگاههایی مثل پرینستون و امآیتی رو ول کرده بودن و به عنوان بازیکن حرفهای وارد ورزشهای رایانهای شده بودن.
- گزارشگر و میزبان مسابقات
این افراد دیدن یک مسابقه رو بسیار دیدنی و هیجانانگیز میکنن، مثل گزارشگرهای فوتبال. برای من اونقدر جذابه که حتی بعضیهاشون رو دنبال میکنم.
- داور مسابقات
- ناظر مسابقات
- استریمر و اینفلوئنسر بازی
این آدمها با به اشتراک گزارشتن بازیهایی که انجام میدن در شبکههای مختلف، سعی در جذب مخاطب دارن. این شبکهها از اینستا، تیکتاک و یوتیوب گرفته، تا توییچ و آپارات.
توی ایران هم جشنواره بازیهای ویدئویی ایران (این آدرس) رو داریم، یا جام قهرمانی بازیها (آدرس).
نکته پایانی: توجه کنید که این موضوعات رو بیشتر برای این مطرح کردم تا با مشاغل این حوزه آشنایی اولیه داشته باشید، نه لزوما توصیه میکنم نه ادعای دقیق بودن دارم. فقط بررسی مشاغل مرتبط با دنیای بازی یک فصل کامل نیاز داره که در راستای هدف من از این فصل نبود.
اپیزودها
این قسمت در مورد روشهای درآمدزایی از بازی کامپیوتری یا در صنعت بازی کامپیوتری حرف میزنیم
البته توجه کنید خیلی از دادههای مربوط به این بخش در قسمت بعد (۷) گفته میشه و اونجا حرفهای زیادی در مورد درآمدزایی این صنعت میگیم، اینجا صرف یک معرفی مختصر رو داریم تا شما باهاش آشنا بشید
اول کمی در مورد عجیب بودن این صنعت صحبت میکنیم که چرا میتونه یک آینده خوب رو برای جوانها و نوجوانها یا بزرگسالان بسازه
در مورد این حرف میزنیم که آیا اصلا این صنعت قابل اتکا هست و درآمدزایی کافی رو میتونه برای ما داشته باشه
این که شرایط ناعادلانهای وجود داره برای موفق شدن در این صنعت
حوزه ساخت بازی
۱- طراح بازی
۲- تستر کیفیت بازی
۳- برنامهنویس بازی
۴- انیمیتور یا هنرمند بازی
۵- مهندس صدا
۶- کارگردان
حوزه مصرف بازی
۱- تحلیلگر و مربی بازی
۲- بازیکن حرفههای ورزشهای رایانهای
۳- گزارشگر و میزبان مسابقات
۴- استریمر و اینفلوئنسر بازی